FanFiction kpop

FanFiction kpop
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان infinite و آدرس yeayang.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





به نام خدا....
You are mine
پچ پچ های بچه ها بلند شده بود....کای با ناراحتی از پله ها پایین رفت و از سالن اصلی خارج شد نمیخواست دوباره اذیت بشه آروم با خودش گفت:دیگه مدرسه نمیام....
یکی از بچه های کلاس با صدای بلندی گفت:داری فرار میکنی؟؟
کای اهمیتی نداد و به حیاط رسید دوید و به طرف یه جی رفت اون به کای نگاه کرد و با خونسردی گفت:اومدی برای دوستت التماس کنی؟
کای جلوی یه جی زانو زد!!!!
همه ی بچه ها دورشون جمع شدن و یه جی با تعجب گفت:داری چیکار میکنی؟؟
کای توی محله های معمولی زندگی میکرد اما یه جی دختر مرد ثروتمندی بود که زیر دست هاش کسایی مثل پدر کای بودن....
کای در حالی که سرش پایین بود گفت:منو به جاش از این مدرسه بنداز بیرون
-    چرا باید تو رو بندازم بیرون بلند شو
-    نه تا وقتی که نظرتو عوض نکنی بلند نمیشم
-    هرکاری دوست داری بکن....اما بهتره بلند شی....
....
هه می به دیوار خورد و دختر ها توی دستشویی دخترونه دورش جمع شدن و یکیشون گفت:گول زدن یه جی خیلی برات آسون بود؟؟
هه می جواب نمیداد و اونا هرچی که دوست داشتن بهش میگفتن....
-    باید از این مدرسه بری؟؟یا نه میمونی و همه چی رو تحمل میکنی؟؟
-    کای کوچولو کجاست که کمکت کنه؟؟
هه می میخواست از بین اونا بیرون بیاد اما دخترا مثل یه دایره دورش بودن و نمیذاشت و اونو بو دیوار میزدن آب زیادی روی صورت هه می پاشیده شد....چشماش پر شده بود اما نمیخواست مثل آدم های بدبخت به نظر برسه و گریه کنه آروم توی دلش گفت:کای....پس کجایی!!؟؟
تو همون لحظه صدایی گفت:ولش کنین....
همه ی دخترا به سوهو نگاه کردن و گفتن:اوپا!!
دختری گفت:اوپا هه می تو و یه جی رو بازیچه قرار داده میخوای همین طوری ولش کنی بره؟؟
سوهو گفت:هرچی باشه به من و یه جی مربوطه برید به کلاساتون....
دخترا دونه دونه از اونجا بیرون رفتن و سوهو گفت:حالت......
هه می حرفشو قطع کرد و گفت:خوب به نظر میام؟!
سوهو ساکت شد و هه می لبخند تلخی زد و گفت:من....خواهرمو از دست دادم....من براش مردم....اون باید حالش بد باشه نه؟اما من حالم بدتره....باشه من میرم....
هه می کیفشو از روی زمین که خیس شده بود برداشت و از اونجا بیرون رفت با گریه به حیاط رفت و از بالای پله ها به کای که رو به روی یه جی زانو زده بود نگاه کرد....
دوید و جمعیت رو کنار زد و با عصبانیت گفت:کای!!
کای بهش نگاه کرد و گفت:هه می....!!
از سر و وضع اون که لباساش خیس بود و کثیف شده بود تعجب کرد....
هه می با عصبانیت گفت:داری چیکار میکنی؟؟
یه جی گفت:التماس میکنه چطوره تو هم زانو بزنی....شاید ببخشمت!
هه می تنش لرزید واقعا دیگه نمیتونست جلوی اشکاشو به خاطر کار نکردش بگیره....دست کای رو گرفت و از رو ی زمین بلندش کرد و گفت:بیا بیرم
یه جی بعد از اینکه کای بلند شد گفت:به همین راحتی میری؟؟
هه می نگاش کرد و گفت:میخوای التماست کنم تا منو ببخشی؟؟
یه جی با لبخند گفت:البته!
-    اما من این کارو نمیکنم....
هه می همراه کای از مدرسه بیرون رفت و تو همون لحظه زنگ به صدا در اومد....همه با پچ پچ پخش شدن و سوهو کنار یه جی که خشکش زده بود رفت و گفت:خوبی؟!
یه جی یکدفعه حالش بد شد و زانو هاش سست شد و میخواست بیفته که سو هو دستشو گرفت و گفت:یه جی!!
-    نمیتونم.....باورش برام سخته....اون نمیتونه این کارو کرده باشه مگه نه؟؟
-    نمیدونم
-    تو هم شک داری مگه نه؟؟
-    بیا بریم
اونا از مدرسه بیرون رفتن و سوار ماشین های مختلفی که دنبالشون اومده بودن شدن و به طرف خونه هاشون رفتن....
....
کای به هه می نگاه کرد و گفت:میخوای اینطوری بری خونه؟؟
-    مجبورم پس کجا برم؟؟
-    نمیدونم
-    برو خونه منم میرم
هه می میخواست بره که کای گفت:هه می!
هه می بدون اینکه برگرده وایساد و کای گفت:ناراحت نباش من باورت دارم میدونم که کار تو نبوده!
هه می در حالی که اشک هاش از چشمش پایین ریخته بود آروم گفت:باشه....
بعد به طرف خونه رفت....وقتی رسید مادرش خونه نبود به اتاقش رفت و درو بست و یه گوشه نشست....اشک هاش بی اختیار پایین میریخت نمیدونست دقیقا باید چیکار کنه چشماشو بست تا بخوابه....
....
یه جی با عصبانیت وارد خونه شد و خدمتکار هایی رو که میخواستن کمکش کنن رو کنار زد و به طرف اتاقش رفت مادرش با صدای بلندی گفت:یه جی غذا آمادس!
-    میل ندارم....
بعد به اتاق رفت و درو کوبید!
صبح روز بعد....
زنگ در به صدا در اومد و هه می درو باز کرد و به کای نگاه کرد و اون با تعجب گفت:نمیای مدرسه؟؟چرا آماده نیستی؟؟
-    من نمیام
-    چرا؟؟
-    میخوام مثل دی او دیگه نیام..
-    ها؟؟
هه می لبخند زد و گفت:حالا فهمیدم چرا دیگه نیومد....
-    حالت خوبه هه می؟
-    اوم....برو دیرت میشه
-    باشه....ناراحت نباش....
-    نیستم برام مهم نیست....
کای رفت و هه می با دی او تماس گرفت بعد از بوق های طولانی اون جواب داد....
-    هه می!!!!
هه می با لبخند گفت:دی او!خوبی؟؟سلام....
-    چی شد که به من زنگ زدی؟؟
-    میشه باهات حرف بزنم....
-    آره....
-    باید ببینمت
-    باشه....
-    کجا بیام؟؟
....
کلاس درس شروع شده بود همه دور میز های گروهیشون نشستن....یه جی همراه چند تا از پسرای کلاس توی یه گروه بود سهون به جو گروه نگاه کرد و گفت:چتونه؟؟
بک هیون به کای نگاه کرد و گفت:چون هه می تو گروه نیست میخوای تو هم نباشی؟؟
سوهو گفت:بک هیون!!
کای بلند شد و رو به دبیر گفت:سونگ سنگ نیم!!
دبیر نگاش کرد و گفت:بله
-    میشه گروهمو عوض کنید؟؟
-    اوم....باشه....برو پیش چان یول بشین....
-    ممنون....
....
هه می به دی او نگاه کرد و گفت:متاسفم..
-    چرا؟
-    چون منم مثل بقیه باورت نکردم
-    تو که کاری نداشتی باهام.....اشکالی نداره
-    تازه میفهمم چی کشیدی....
-    بهش فکر نکن
-    دی او....من....برای یه جی.........مردم!
-    منظورت چیه؟؟
-    نمیتونم تحمل کنم نتونستم پیش هیچکس برم فقط میتونم پیش تو باشم....
-    نگو که میخوای گریه کنی!!
-    دی او....
هه می زد زیر گریه و دی او بغلش کرد و گفت:نمیخوام جلوی گریه هاتو بگیرم اما آروم باش..................


نظرات شما عزیزان:

minji
ساعت16:23---13 شهريور 1393
سلام...داستان جالبیه.کلا همه خوبن بجز یه جی.
آخی سوهو چقدر مهربونه.
پاسخ:فقط سوهو خوب بود؟؟؟؟خوبه که به نظر داستان جالبه...


Niloofar
ساعت0:12---13 شهريور 1393

چيكار كردى ابجى؟؟؟
خيلى خوب بود قسمت بعد رو سريع بذار


پاسخ:سعی میکنم سریع قسمت های بعدی رو بذارم ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, ] [ 22:40 ] [ fereshteh ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ مخصوص داستان های کره ایه امیدوارم با نظر های قشنگتون همراهیم کنید....کپی لطفا با ذکر منبع دوستای گلم.
آرشيو مطالب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 10266
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->